سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پــــایــــــانـم نـــــزدیـــــــکــــــــ اســـتــــــ...

دنیای من

 

دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ...

آدم هـا را..

اتـفـاق هـا را ...

نرسـیـدن هـا...نتـوانـسـتـن هـا...نخـواسـتـن هـا را نـیـز ...!

دلـم مـی خـواهـد...

رویـاهـا از سـر و کـول هـم بـالا بـرونـد...

مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه دل ...

مـی خـواهـم هـرکـسـی دسـت دراز کـنـدو...

سـتـاره خـودش بـچـیـنـد از آن بـالا...

مـی خـواهـم دیـگـر سـر بـه تـن هـیـچ غـصّـه ای نـبـاشـد...!!

Photo: <3 دنـیـا را وارونـه مـی خـواهـم ...   آدم هـا را..   اتـفـاق هـا را ...   نرسـیـدن هـا...نتـوانـسـتـن هـا...نخـواسـتـن هـا را نـیـز ...!   دلـم مـی خـواهـد...   رویـاهـا از سـر و کـول هـم بـالا بـرونـد...   مـردمـان بـخـنـدنـد از تـه دل ...   مـی خـواهـم هـرکـسـی دسـت دراز کـنـدو...   سـتـاره خـودش بـچـیـنـد از آن بـالا...   مـی خـواهـم دیـگـر سـر بـه تـن هـیـچ غـصّـه ای نـبـاشـد...!!‎

*آدمهایی که به جای فریاد ، سکوت می کنند ، بالاخره روزی به جای صبر کردن در را باز می کنند و می روند ...!
**حرف میزنی اما تلخ

محبت می کنی ولی سرد

چه اجباری است دوست داشتن من.....!؟

 


+ نوشته شده در  چهارشنبه 91/8/3ساعت  8:7 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




روز بارانی

اولین روز بارانی را به خاطر داری؟ 

 غافلگیر شدیم چتر نداشتیم خندیدیم دویدیم 

وبه شالاپ شلوپ های گل آلود عشق ورزیدیم 

دومین روز بارانی چطور؟ 

پیش بینی اش را کرده بودی 

چتر آورده بودی و من غافلگیر شدم 

سعی می کردی من خیس نشوم 

و شانه سمت چپ تو کاملا خیس بود 

و سومین روز چطور؟ 

گفتی سرت درد می کند و حوصله نداری سرما بخوری 

چتررا کامل بالای سر خودت گرفتی 

و شانه راست من کاملا خیس شد

و چند روز پیش را چطور؟

به خاطر داری؟ 

که با یک چتر اضافه آمدی و مجبور بودیم 

برای اینکه پین های چتر توی چش و چالمان نرود 

دو قدم از هم دورتر راه برویم… 

فردا دیگر برای قدم زدن نمی آیم تنها برو.....


+ نوشته شده در  سه شنبه 91/8/2ساعت  7:44 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




<      1   2   3   4