سفارش تبلیغ
صبا ویژن

پــــایــــــانـم نـــــزدیـــــــکــــــــ اســـتــــــ...

ایـن روزهـــا ســـــَــــردم

نه حوصلـــه ی دوســـت داشتــن دارم

نه می خواهـــــــم کسـیدوستـــــــــم داشتـه باشد

ایـن روزهـــا ســـــَــــردم ...

مثـل دی , مثـل بهمـــن , مثـل اسفنــــــد

مثـل زمستــــ ـــــان

احســــــاسـم یـخ زده

آرزوهـــــــــایـم قندیــــل بستــه

امیــــــدم

زیــر بهمــن ِ ســرد ِ احســاساتم

دفــــــــن شـده

نه به آمـــــدنی دل خوشــم

و نه از رفتـــــن ی غمگیــن

ایـن روزهـــا پــُر از سکـــــــــوتـم ...


+ نوشته شده در  شنبه 92/7/20ساعت  9:38 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




من خوبم

این روزهـــا

بغـــــض دارمــ ...

گریــــه دارم

آهــــــــــــــــــــ دارم !!!

تــــــــــــا دلت بخواهد ...


بازیگـــر خوبـــی شده ام

می خنـــدم

حتی خودم هم بـــاورم میشود

که من خوبم ...

خوبـــــــــــ ـــــــــــ ــــــــــــــــــه خـــــــــوب .

+ نوشته شده در  چهارشنبه 92/7/3ساعت  10:49 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




فایل قدیمی

کامپیوترو روشن میکنی صبر می کنی ویندوز بالا بیاد

یه قلوب از چاییتو میخوری

کلیک می کنی رو مای کامپیوتر

میری تو درایو G... .

یه سیگار روشن می کنی .

میری تو مای پیکچر.

یه پک سنگین.

دنبال یه فایل قدیمی می گردی.

یه پک سنگین دیگه.

پیداش می کنی ،

بازش می کنی.

یه پک دیگه.

عکسا رو نگاه می کنی

یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن

روزایی که دغدغه ای تو زندگیت نبود

روزای بچگی

یه پکــ سنگین . .

نه دو تا پکــ سنگیـــن .

نمی خوای قبول کنی همه ی اونا خاطره ن

نمیخوای قبول کنی که دیگه بزرگ شدی و همه چیز توی عکسا هم همینطور

کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه

به خودت میای

سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی

کامپوتر رو خاموش می کنی

خودتو پرت میکنی روی تخت

چشاتو می بندی..........


+ نوشته شده در  شنبه 92/6/23ساعت  8:16 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




دلم دوست داشتن میخواد!

چقدر دوست دارم که یکیو داشته باشم،

ماله خود خودم،

یکی که نگرانم باشه،

یکی که براش مهم باشم ...

یکی که مثل تو پشتمو خالی نکنه ...

دلم یکی میخواد که وقتی بهش خوبی میکنم فکر نکنه محتاجشم،

کسی که جواب محبتامو با محبت بده ...

دلم کسی رو میخواد که بتونم بهش ببالم ...

دلم کسی رو میخواد که جلو دیگران با افتخار بگم این ماله منه،

این دنیای منه ...

دلم این روزا یه مرهم،یه دوست داشتن واقعی میخواد ...

یکی که رفیق باشه،

یکی که دستاشو بگیرمو با هم یه عالمه قدم بزنیم ...

دلم یه دوست داشتن میخواد ...

دوست داشتنی که این روزا به این سادگی ها گیر نمیاد

**این روزها...

بیشتر از قبل،حال همه را میپرسم...

سنگ صبور غم هایشان میشوم...

اشکهای ماسیده روی گونه هایشان را پاک میکنم!

اما...

یک نفر پیدا نمیشود ,

که دست زیرچانه ام بگذارد...

سرم را بالا بیاورد و بگوید:

حالا تـــــــو برایمــــــ بگو . . . !


+ نوشته شده در  پنج شنبه 92/5/24ساعت  11:32 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




دنیای بی قراری

می شود کمی به یادم باشی

می دانم کار داری

سرت شلوغ است

همین که

فقط لحظه ای

به ذهنت خطور کنم

بدانی

یک جایی

کسی

وقت خوابش

برای تو اشک می ریزد

کافیست....

این روزها

دنیا،دنیای بی قراریهاست

 


+ نوشته شده در  سه شنبه 92/5/15ساعت  9:41 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




دوستت دارم

وقتی می گوید

دوستت دارم !

زل زل در چشمهایش نگاه نکن

بی هیچ حرفی

بی هیچ عکس العملی !

تنها با گفتنِ من هم دوستت دارم 

این لحظه را تمامش نکن

جیغ بزن ... محکم در آغوشش بگیر

بوسه بارانش کن

بگذار آنقدر از گفتنِ این کلمات

به شوق بیاید

که اگر فردا باز هم خواست بگوید

جورِ دیگر بگوید

یا اصلا نگوید

دستت را بگیرد

ببرد تمامِ دوست داشتن را نشانت دهد

مثلا رو به رویِ آینه به ایستد کنارِ تو

بگوید :

چه می بینی ؟

بگویی :

خودمان را 

بگوید :

اما من تنها تو را می بینم

دنیایم را می بینم


دوستت دارم مقدس است

گفتنش مسئولیت دارد

شنیدش مسئولیت پذیری

حواست باشد!!

 


+ نوشته شده در  جمعه 92/1/9ساعت  4:38 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




یک روز

گاهی باید احساس نکنی ،

تا احساست کنند !

گاهی باید کسی باشی که نیستی ،

تا کسی که بودی باشی !

گاهی باید چشم ها را بست ، تا تو را ببینند !

گاهی باید خوابید ، تا شاید بیدارت کنند !

گاهی باید رفت ، تا بودنت احساس شود .

 


+ نوشته شده در  چهارشنبه 91/10/20ساعت  2:31 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




دلم برای کودکیم تنگ شده

دلم برای کودکیم تنگ شده....

برای روزهایی که باور ساده ای داشتم

همه آدم ها رادوست داشتم...

مرگ مادر "کوزت" را باور می کردم و از زن "تناردیه" کینه به دل می گرفتم

... مادرم که می رفت به این فکر بودم که مثل مادر "هاچ" گم نشود...

دلم می خواست "ممُل" را پیدا کنم

از نجاری ها که می گذشتم گوشه چشمی به دنبال "وروجک" می گشتم

تمام حسرتم از دنیا نوشتن با خودکار بود

دلم برای خدا تنگ شده ...

خدایی که شبها بوسه بارانش می کردم...

دلم برای کودکیم تنگ شده ...

...شاید یک روز در کوچه بازار فریب دست من ول شد و او رفت ...!


+ نوشته شده در  چهارشنبه 91/9/22ساعت  8:33 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




Battery Low

شب تو اتاق تو تاریکی منتظر روشن شدن چراغ گوشیت باشی ...

یهو چراغش روشن شه ... قلبت بتپه ....

تاپ ...

تاپ ...

تاپ...

 

میری برش میداری ...

یعنی اونه ؟؟

رو صفحه میبینی ...

قلبت میشکنه ...

Battery Low ...

وقتی کسی نباشه قلبت رو شارژ کنه ...

چه فرقی میکنه ...

گوشیت خاموش میشه ...

آروم رو تختت کز میکنی ...

وتا خود صبح به خودتو بدبختیهات بد بیراه میگی ...!!

 

*بعضی وقت ها میگی باشه

 

نه برای اینکه باور کردی

نه !

برای اینکه خسته شدی .

امشب از اون وقتاس

 

**زخم ها خوب می شوند!

اما

"خوب شدن"

با

"مثل روز اول شدن"

خیلی فرق داره ...

 


+ نوشته شده در  چهارشنبه 91/8/17ساعت  8:35 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




من همرنگ شمایم!

 

دل کنده ام

از روزگار و آدمهایش.

بی خیال از همه ی باید و نباید ها،

پا روی پا می گذارم و فیلم سینمایی کمدی نگاه میکنم!!!

با خیال راحت میخندم،

بی توجه به پنجره های باز اتاقم،...

بی توجه به نگاه غضب آلود پدر...

قلبم پر از خالی ست!

خالی از هر چه که تا دیروز بود و دیگر نیست.

بی تفاوت به بی تفاوتی ها.

 

بی احساس به بی احساسی ها.

من هستم!

هستم و مثل همه ی آدمهای رنگارنگ، رنگارنگ می شوم.

آی آدمها!!!!

منم هم رنگ شما، مثل شمایم.

 

*بیــشتـریــن دروغـــی کــه در ایــن دنـیــا گـفـتــه ام

ایـن اســت:

خــــوبـم . . . !!
Photo: بیــشتـریــن دروغـــی کــه در ایــن دنـیــا گـفـتــه ام ایـن اســت:  خــــوبـم . . . !!‎

+ نوشته شده در  پنج شنبه 91/8/4ساعت  3:35 عصر  توسط ملینا  نظرات ( )




<      1   2   3   4      >