فایل قدیمی
کامپیوترو روشن میکنی صبر می کنی ویندوز بالا بیاد
یه قلوب از چاییتو میخوری
کلیک می کنی رو مای کامپیوتر
میری تو درایو G... .
یه سیگار روشن می کنی .
میری تو مای پیکچر.
یه پک سنگین.
دنبال یه فایل قدیمی می گردی.
یه پک سنگین دیگه.
پیداش می کنی ،
بازش می کنی.
یه پک دیگه.
عکسا رو نگاه می کنی
یه لبخند میزنی به خاطراتی که زنده شدن و دارن جلوت راه میرن
روزایی که دغدغه ای تو زندگیت نبود
روزای بچگی
یه پکــ سنگین . .
نه دو تا پکــ سنگیـــن .
نمی خوای قبول کنی همه ی اونا خاطره ن
نمیخوای قبول کنی که دیگه بزرگ شدی و همه چیز توی عکسا هم همینطور
کم کم داغی سیگار دستتو میسوزونه
به خودت میای
سیگارو تو جاسیگاری خاموش می کنی
کامپوتر رو خاموش می کنی
خودتو پرت میکنی روی تخت
چشاتو می بندی..........